
تئوری:
گلبول های سفید:
گویچه های سفید (لوکوسیتها) یا گلبولهای سفید از یاختههای خون هستند. گویچههای سفید بخشی از دستگاه ایمنی بدن هستند و بدن را از بیماریهای عفونی محافظت میکنند. لوکوسیتها بر اساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها (دانهدارها) و آگرانولوسیتها (بدون دانهها) تقسیم میشوند. لوکوسیتها بر خلاف اریتروسیتها هستهدار و متحرک هستند. گرانولوسیتها بر اساس رنگپذیری گرانولهای اختصاصی به سه دسته نوتروفیلها، اائوزینوفیلها و بازوفیلها تقسیم میگردند.
گرانولوسیت ها:
نوتروفیل نوعی گویچهٔ سفید بیگانهخوار است. نوتروفیلها دارای تاکتیک شیمیایی هستند و در دستگاه ایمنی بدن انسان، در خط دوم دفاع غیراختصاصی قرار دارند.
۷۰% از گلبولهای سفید خون را نوتروفیل تشکیل میدهد. اندازه اینها حدود ۱۲ میکرومتر است. عمر نوتروفیل ها حدود ۶ ساعت تا چند روز است. بیشتر در عفونت های باکتریایی مقدارشان زیاد میشود.
ساختمان نوتروفیلها:
نوتروفیلهای موجود در جریان خون سلولهای مدوری هستند با قطر تقریبی ۱۲ میکرومتر. این سلولها دارای سیتوپلاسمی حاوی گرانولهای بسیار ظریف و یک هسته سوسیسی شکل و یا چند قسمتی در مرکز میباشند. در سیتوپلاسم این سولها دو نوع گرانول یافت میشود. گرانولها اولیه که گرانولهای متراکمی هستند و حاوی آنزیمهای باکتریکش میباشند. در گرانولهای ثانویه آنزیمهایی مثل لیزوزیم رکولاژناز وجود دارد. نوتروفیلها دارای یک دستگاه گلژی بسیار کوچک و تعدادی میتوکندری ولی فاقد ریبوزوم و شبکه آندوپلاسمی دانهدار میباشند از اینرو قادر به سنتز پروتئینها نیستند.
اعمال نوتروفیلها
وظیفه اصلی نوتروفیلها عبارتست از تخریب مواد بیگانه طی فرآیندی به نام فاگوسیتوز ، که عمل فاگوسیتوز را میتوان به مراحلی تقسیم کرد.
[vip-members]
کموتاکسی:
کموتاکسی عبارت است از حرکت جهتدار نوتروفیلها تحت تاثیر محرکها شیمیایی خارجی. در صورت قرار گرفتن نوتروفیلها در معرض چنین محرکهایی این سلولها پلاریزه شده و به سمت بیشترین غلظت ساده جاذب حرکت میکنند. موادی که باعث جذب نوتروفیلها میشود عبارتند از بسیاری از فرآوردههای باکتریایی فاکتورهایی که از سلولهای تخریب شده آزاد میگردند و فاکتورهای مشتق شده از ماست سلها.
چسبندگی
وقتی نوتروفیل با یک ذره بیگانه مواجه میشود باید بتواند خیلی محکم به آن متصل شود. این اتصال نمیتواند خود به خود انجام گیرد. چرا که هم سلولها و هم ذرات معلق در مایعات بدن دارای بار منفی بوده و لذا یکدیگر را دفع میکنند. بنابراین برای خنثی کردن این بار منفی ، باید ذرات بوسیله یک پروتئین با بار مثبت پوشیده شوند. مثل مولکول آنتیبادی. ذراتی که بوسیله آنتیبادی پوشیده میشوند، بار منفی موجود بر روی سطحشان کاهش یافته و لذا میتوانند به راحتی به نوتروفیلها که دارای بار منفی هستند متصل شوند.
نوتروفیلها دارای گیرنده اختصاصی برای مولکول آنتیبادی بوده و در نتیجه ذرات پوشیده شده بوسیله این مولکولها میتوانند بوسیله این گیرندهها به نوتروفیلها متصل شوند. مکانیسم دیگری که به ایجاد اتصال بین ذرات و نوتروفیلها کمک میکند عبارت است از به داماندازی این ذرات. بطور معمول ، وقتی که ذرهای در پلاسمای خون با یک نوتروفیل مواجه میشود، به راحتی میتواند فرار کند. ولی در صورتی که این ذره در داخل بافتهای بدن جای گرفته باشد ممکن است بین یک نوتروفیل و سطح دیگری به دام افتاده و در نتیجه موفق به فرار نگردد. این پدیده به فاگوسیتوز سطحی موسوم است.
بلع
وقتی که یک ذره بطور محکم به غشای نوتروفیل متصل شد، در اثر انقباض فیلامانهای اکتین و میوزین متصل به میکروتوبولهای سیتوپلاسم ، توسط غشای سلول دربرگرفته میشود. در نتیجه ذره به داخل سلول کشیده شده و در واکوئلی به نام فاگوزوم محصور میگردد. سهولت عمل دربرگرفتن تا حدی به اختصاصات سطحی ذره مذکور بستگی دارد. بطور کلی ، لازم است که ذره ، هیدروفوبتر از سلول باشد. باکتریهای دارای هیدروفوبیسیتر بالا خود وارد سلولها میشوند. برعکس باکتریهایی که سطح هیدروفیل دارند خیلی به سختی فاگوسیته میشوند مگر اینکه آنتیبادیها روی سطح آنها را بپوشاند و آنرا هیدروفوب گردانند.
ذره در بر گرفته شده توسط نوتروفیلها پس از اتصال ذره به غشای نوتروفیل گرانولهای اولیه به سرعت در داخل سیتوپلاسم حرکت کرده و به فاگوزوم ملحق میشوند. متعاقب آن ، آنزیمهای خود را آزاد میسازند. از این پس ، این واکوئل کامل ، فاگولیزوزوم خوانده میشود. آنزیمهای موجود در این گرانولها میتوانند دیواره باکتریها را هضم کرده و بیشتر میکروارگانیسمها را بکشند. ولی همانطوری که انتظار میرود حساسیت ارگانیسمهای مختلف نسبت به این آنزیمها متفاوت است. باکتریهای گرم مثبت که نسبت به لیزوزوم حساس هستند، به سرعت از بین میروند. باکتریهای گرم منفی ، مدت بیشتری دوام میآورند چرا که دیواره خارجی آنها در برابر هضم شدن نسبتا مقاوم است.
سرنوشت نوتروفیلها
ذخیره انرژی نوتروفیلها محدود و غیر قابل تجدید است. با اینکه این سلولها ، بلافاصله پس از آزاد شدن از مغز استخوان فعال هستند. به سرعت خاصیت خود را از دست داده و تنها قادر به انجام تعداد محدودی اعمال فاگوسیتیک میباشند. از این رو نوتروفیلها را اولین خط دفاعی بدن در نظر میگیرند. چرا که به سرعت به طرف عامل بیگانه حرکت کرده و فورا آنرا نابود میسازند. ولی قادر به ادامه این عمل به مدت طولانی نیستند. دومین خط دفاعی بدن را سیستم فاگوسیتیک تکهستهای تشکیل میدهد. نوتروفیلها از آنجایی که ماده بیگانه را کلا نابود میکنند، قادر به آمادهسازی آنتیژن برای عرضه به سلولهای حساس به آنتیژن نیستند.
ائوزینوفیل
این گلبولها هسته ۲ الی ۴ قطعه ای دارند. تعداد هستههای آنها متفاوت است چون در جریان خون آنها تمایل به آزاد کردن هسته دارند. ایزونوفیلها نقش قاطعی در از بین بردن انگلها دارند( نماتودهای روده ای). گرانولهای هسته این گلبولها داری پروتئینی سمی ویژه ای و کاتیونی فعال هستند و از طریق گیرندههای ویژه ای به IgE جهت از بین بردن پارازیتها متصل میشوند. آنها آنتی ژنهای اختصاصی دارند که میتوانند عملکرد دیگر سلولهای ایمنی را تنظیم کنند برای مثال عملکرد CD4+ T cell, dendritic cell, B cell, mast cell, neutrophil, and basophil آنها در از بین بردن سلولهای سرطانی نقش ویژه دارند همچنین در ترمیم بافتهای آسیب دیده کمک می کنند. یک ماده شیمیایی به نام اینترلوکین ۵ برایزونوفیلها اثر گذاشته و منجر به رشد افتراقی آنها میشود
بازوفیل
بازوفیلها کمترین گلبول سفید در مغز استخوان و خون است ( حداقل ۲ درصد از همه سلول ها) و مثل نوتروفیلها و ایزنوفیلها آنها نیز هستههای چند قطعه ای دارند. البته آنها داری یک یا دو قطعه بیش نیستند. و فیلامنت کروماتین در آنها قابل رویت نیست. بازوفیلها گیرنده هایی دارند که به IgE و IgG و کامپلمنتها میچسبند. هسته آنها غنی از هسیتامین، هپارین، کوندریوتین، سولفات، پراکسیداز، فاکتور فعال کننده پلاکت و دیگر مواد می باشد. هنگامسی که در بدن عفونتی اتفاق می افتد بازوفیلها از مغز استخوان آزادشده و به سمت محل عفونی حرکت میکنند در آنجا بر اثر آسیب هستامین درون هسته آن آزاد میشود که این عمل در واکنش التهابی شرکت می کند. که با این واکنش بر علیه مهاجمان میجنگد هیستامین باعث افزایش نفوذپذیری مویرگها و افزایش جریان خون آنها میشود بازوفیلهای آسیب دیده و سایر گلبولهای سفید ماده ای به نام پروستوگلاندین از خود ترشح میکنند که باعث افزایش جریان خون به منطقه عفونی میشود. در هر دو جریان ذکر شده منجر به رسیدن لخته پلاکتی به محل عفونی شده و از گسترش عفونت جلوگیری میشود. همچنین افزایش نفوذپذیری مویرگها منجر به افزایش هجوم فاگوسیتها به محل عفونی شده و در پاک کردن باکتریها به وسیله فاگوسیتها کمک می کند.
آگرانولوسیت ها
آگرانولوسیت ها گرانول اختصاصی ندارند، ولی حاوی “لیزوزوم” هستند. هسته آنها گرد یا دندانه دار است. این گروه شامل “لنفوسیت” ها و “منوسیت” ها هستند.
مونوسیت
یک مونوسیت در میان گویچههای قرمز
مونوسیتها گویچههای سفیدی از سیستم ایمنی و از دسته آگرانولویستها هستند که اندازهای بین ۱۵ تا ۲۵ میکرون داشته، گرد یا بیضی هستند و شکل هسته آنها نامنظم ودارای پیچ خوردگی و گاهی کلیوی شکل است. مونوسیتها بدون گرانول بوده یا دارای تعداد کمی گرانول ظریف هستند. سیتوپلاسم مونوسیتها زیاد و آبی خاکستری و دارای دانههای ریز فلفلی به نام دانههای آزوروفیلیک هستند. سیتوپلاسم دارای پاهای کاذب میباشد. مونوسیتها ممکن است حاوی واکوئل باشند.
مونوسیتها بزرگترین سلول درجریان خون محسوب میشوند.
مونوسیتها در مراحل اولیه واکنش ایمنی در فاگوسیتوز(سلول خواری)شرکت دارند.
هسته منوسیت لوبیائی، کلیهای یا به شکل مغز است. کروماتین هسته سلول ظریف، کم رنگ است. سیتوپلاسم این سلول زیاد وآبی روشن است. داخل سیتوپلاسم دانههای ریز فلفلی دیده میشود. گاهی داخل سیتوپلاسم منوسیت واکوئل مشاهده میشود
منوسیتها پس از خروج از خون و ورود به بافتهای بدن به صورت سلولهای درشتی به قطر ۸۰ میکرومتر به نام ماکروفاژ در میآیند در حقیقت منوسیتها به وسیله پدیدهای به نام دیاپدز از منافذ رگهای خونی عبور میکنند و وارد بافتها میشوند و تبدیل به ماکروفاژ میشوند.
مونوسیتها، پروتئازها را از لیزوزومها آزاد میکنند. همچنین آنها رادیکال اکسیژن واکسید نیتروژن تولید میکنند که عوامل عفونی زا را از بین میبرند. مونوسیتها همچنین سیتوکین تولید میکنند که لنفوسیتها را فعال و روند التهاب را تحریک میکند.
لنفوسیت
اندازه:۷ تا۱۲میکرون
شکل:گرد گاهی بیضی
نسبت هسته به سیتوپلاسم: زیاد
شکل هسته: معمولا گرد گاهی بیضی یا دارای فرورفتگی
کروماتین: متراکم ویکنواخت
هستک:دیده نمیشود
میزان سیتوپلاسم: معمولا کم است
رنگ سیتوپلاسم: ابی روشن
گرانول: معمولا فاقد گرانول
گستره خون محیطی.این لنفوسیت کوچک دارای هسته متراکم وسیتوپلاسم ناچیز ابی کمرنگ می باشد. اندازه یک لنفوسیت
کوچک معمولا درحد یک گلبول قرمز طبیعی است.
در این تصویر یک لنفوسیت کوچک طبیعی با یک مونوسیت مقایسه شده است.به اندازه بزرگتر مونوسیت وکروماتین کم تراکم تر دارای خلل وفرج این سلول دقت کنید.
گستره مغز استخوان .در این تصویر لنفوسیتهای کوچک طبیعی(فلش کوتاه) با پیش سازهای گلبول قرمز مقایسه شده اند.پیش سازهای گلبول قرمز(فلش بلند) دارای سیتوپلاسم فراوان تر ، هسته گرد تر ، حاشیه های سلولی منظم تر وکروماتین متراکم تر میباشند.
گستره خون محیطی.دو لنفوسیت بزرگ گرانول دار ویک لنفوسیت گوچک طبیعی
مشاهده میشوند.
گستره خون محیطی.یک لنفوسیت کوچک واکنشی ویک بازوفیل مشاهده میشوند.
شمارش گلبول های سفید(white blood cells) و بررسی تغییرات آن
مواد و وسایل مورد نیاز:
1-لام گلبول شمار(هموسیتومتر)
2-ملانژور(پی پت)مخصوص شمارش گلبول سفید
3-لوله لاستیکی
4-محلول رقیق کننده (محلول تورک turk,s) که مخلوط اسیداستیک دو درصد در ویوله دوژانسین می باشد.
5-لانست,پنبه
6-میکروسکوپ
7-بشر کوچک یا شیشه ساعت
8-الکل و لنز پی پر
9-کاغذ خشک کن(دستمال کاغذی)
توضیح در مورد پی پت و محلول رقیق کننده :
پی پت مخصوص شمارش گویچه های سفید مشابه پی پت شمارش گویچه های سرخ است ولی کوچکتر از آن می باشد.بعلاوه در داخل آن سنگ مفید رنگی جهت مخلوط کردن خون با محلول رقیق کننده دارد.لوله پی پت به ترتیب دارای دو خط نشانه 0.5 و 1 می باشد.در انتهای فوقانی حباب نیز درجه 11 ترسیم شده است.بدین ترتیب حجم حباب 10 برابر حجم لوله پی پت است.محلول رقیق کننده (تورک) هسته گویچه سفید را به رنگ بنفش در می آورد و اسید استیک آن باعث همولیز گویچه های سرخ می گردد.
روش انجام آزمایش:
آزمایش همانند شمارش گلبول های قرمز است,بعد از تمیز کردن نوک انگشت با پنبه آغشته به الکل با لانست زخمی ایجاد کنید,قطره اول خون را پاک کنید بعد نوک پی پت را روی قطره خون قرار داده و تا درجه 0.5 خون بکشید .خون خارج پی پت را پاک کرده و بعد آن را وارد محلول تورک کرده و تا درجه 11 از محلول به درون ملانژور بکشید با این عمل خون 20 بار رقیق می شود.لوله لاستیکی را از سر ملانژور جدا کنید و ملانژور را بین دو انگشت شصت و سبابه نگهدارید و به مدت 5-4 دقیقه آن را تکان دهید تا خون و ماده رقیق کننده با هم کاملا مخلوط شوند.دو تا سه قطره مایع اول پی پت را دور بریزید و سپس قطره خون کوچکی را بین لام هموسیتومتر و لامل بگذارید .حال محل شمارش لام را با عدسی 10 میکروسکوپ تنظیم کرده و گلبول های سفید موجود در چهار مربع بزرگ را که در چهار گوشه صفحه مدرج قرار دارند شمارش کنید.
مجموع گلبول های شمارش شده در چهار مربع بزرگ که هریک به 16 مربع متوسط تقسیم می شوند (64=16×4) را در ضریب 50 ضرب کنید تا تعداد گلبول های سفید موجود در یک میلی لیتر مکعب به دست آید .در این محاسبه ضریب 50 را به این ترتیب به دست می آوریم:
هر ضلع مربع 1 میلی متر است در نتیجه حجم هر مربع 0.1=0.1×1×1 میلی متر مکعب خواهد بود و حجم چهار مربع 0.4=4×0.1 میلی متر مکعب است .با توجه به ضریب رقت که 1/20 است پس حجم واقعی خون که در آن گلبول های سفید شمارش شده اند برابر 1/50 =4/200=1/20×0.4 میلی متر مکعب خواهد بود و اگر مجموع گلبول های شمارش شده در چهار مربع بزرگ N باشد تعداد گلبول های سفید در هر میلی متر مکعب خون عبارتست از:
50×X=N
توجه:
الف-ممکن است به جای چهار مربع بزرگ تعداد گلبول های سفید را در 9 مربع بزرگ شمارش کرده و مجموع آنها را در (N) در 9/200 ضرب کنید.
ب-با تعداد شمارش شده در چهار مربع بزرگ را بر 4 تقسیم کرده (میانگین می گیریم) سپس میانگین به دست آمده را در 200 ضرب می کنیم.
[/vip-members]
نوامبر